گروه گزارش: از مقابل میدان امیرچخماق یزد که می گذری، بوی خوش شیرینی های خلیفه شهر تو را با خود همراه می کند و چنان در مشام میپیچد تا کامت شیرینیش را طلب کند، تا جاییکه به خود می آیی و میبینی کیسه هایی پر از جعبه های طرح ترمه ی قطاب و باقلوا و پشمک به کوله بارت افزوده اند..

عطر کوچه های کاهگلی اولین شهر خشتی جهان تو را همچون راهنما با خود می برد و تو بی اختیار همراهی اش خواهی کرد، ناگهان خود را در هشتی دنج و غریبی خواهی یافت که از دوسو به دودرب چوبی یکی پشت سر و دیگری در مقابل و از سوی سوم نگاهت را به دالانی عمیق معطوف می کند.. وسوسه خواهی شد تا دالان را  طی کنی و سر از سرایی در بیاوری که وسعتش پس از آن هشتی کوچک و دالان  باریک سبب تعجبت خواهد شد..

حال خود را در حیاطی وسیع با حوضی به وسعت یاد خانه های مادربزرگ هابا چند سر خانوار می یابی، اینجا همان جاست که پدربزگ هامان در آن کودکی کرده اند و حسی غریب اما آشنا همراهت خواهد شد.. حال دیگر از خود بی خود می شوی و به هر سو سر می کشی تا حسی را درک کنی، شاید همان حس کودکی پدر بزرگ ها!!

به تالار می روی نسیمی خنک که نمیدانی از کجا می وزد نگاهت را به روزنه های  بادگیر می دوزد، درجستجویش پله های بلند بام را یکی یکی طی می کنی و نفس نفس زنان به بام می رسی و باز نمای سراسر کاه و گل و کلمبو های روی بام و جلوه ی زیبای امیر چخماق و مسجد جامع یزد تو را به شگفت می آورد.. می چرخی و بررسی می کنی ازابن بام به آن بام تا خسته شوی و عزم برگشت به حیاط خانه را کنی...

پله های گوشه ی حیاط  اما دست از چشمک زدن برنمی دارند.. دنبالشان می کنی و می روی به قعر زمین.. این پله ها پایانی ندارند، انگار هر چه تو بیشتر می روی آنها نیز بیشتر می شوند.. رطوبتی خنک تو را در خود می پیچد و درست همان لحظه که زانوهایت تصمیم می گیرند تنهایت بگذارند و همراهیت نکند، صدایی شبیه جوی آب توجهشان را جلب می کند.. اینجاست که زانوهایت زنده می شوند، دوباره از شگفتی این سرداب و پیچ و ماپیچ هایش، خستگی رنگ می بازد و هرچه ناخوشی است از روحت دل به مسیر جوی می سپارد و تو همچون کودکی پاک، آرام و بی خیال، دل به دلش می سپاری.. گوشه ای دنج را برمی گزینی و تکیه می دهی بر دیوار آجر چین خنکش و خیال می کنی اگر دلت حاضر به کندن از این سرداب شد و باز به حیاط خانه رسیدی، پشت درب های چوبی اتاق ها و از پس شیشه های رنگی پنجره ها.. چه معجزه ی دیگری خواهد بود که تو را باز شگفت زده کند؟!

چراکه شگفتی ها دراین معماری پایان نخواهد داشت...

 نهمین جشنواره ملی مستند و فیلم کوتاه رضوی یزد امسال در تنها هتل دوره صفویه یزد، که قدمت آن به بیش از 400 سال می رسد با فضای اندرونی و بیرونی و هشتی با گچکاری و کاربندی های فوق العاده زیبا،نارنجستان و سرداب با آب روان که مسیر قنات را به متراژ پنجاه متر احیا و به نمایش گذاشته، همینطور انعکاس پنج دری و سه دری های قرینه و تالار مرتفع در حوض آب بزرگ حیاط و فضایی چشم نواز باعنوان هتل ستنی والی یزد، میزبان مهمانان خود خواهد بود و امیدواراست با توجه به موقعیت هتل در بین مجموعه امیر چقماق و مسجد جامع و همچنین نزدیکی آن به بازار اصلی شهر و سهولت دسترسی مهمان به بافت قدیم و فضای رستوران و کافی شاپ که به طور سنتی تزیین گردیده با غذاهای محلی ایرانی، خاطراتی خوش را برای فیلمسازان به همراه داشته باشد.

البته می شد که هتل های مدرن را نیز برای این میزبانی در نظر گرفت، اما بهتر دیدیم فضایی متفاوت را برای مهمانان به تجربه بگذاریم تا این چندروز را با حس، سنت و تاریخ یزد نیز همراه شوند..


این خبر را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

value="http://www.macromedia.com/go/getflashplayer" />
مخاطبان آن لاین یزدفردا -فرداییان همیشه همراه یزدفردا در سراسر جهان

> مطلب این صفحه را به زبان دلخواه خود ترجمه کنید

 
ا
  •  پایگاه خبری" یزدفردا" نظراتی را که حاوی توهین باشد منتشر نمی‌کند.
  • لطفآ از نوشتن نظرات خود با حروف لاتین خودداری نمائید.
  • نظرات ارسالی شما پس از مطالعه دقیق، به قسمتهای مختلف تحریریه ارجاع داده خواهد شد.
  •  ایمیل  "info@yazdfarda.com" پل ارتباطی مخاطبان با یزدفرد و آماده دریافت نظرات،گزارشها ومسندات خبری شماست.

 

 

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا